مرکز مشاوره فراز

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فراز با مجوز سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور

مرکز مشاوره فراز

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فراز با مجوز سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فراز با مجوز سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور راه اندازی شده است. این کلینیک با همراهی جمعی از مشاوران خبره، اساتید دانشگاه و درمانگران تلاش کرده است تا گامی در جهت بهبود روش زندگی مراجعان خود برداشته باشد. مرکز مشاوره فراز دارای پنج دپارتمان تخصصی در زمینه های خانواده درمانی و مشاوره ازدواج، مشاوره کودک و نوجوان، مشاوره تحصیلی، مشاوره شغلی و سازمانی و مشاوره و روان درمانی فردی است که هر یک از آنها توسط متخصصین آن حوزه مدیریت و برنامه ریزی می شود.

بایگانی
  • ۰
  • ۰

اهمیت سنجش هوش و استعداد برای کودکان خیلی بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است و برای والدین خیلی اهمیت دارد که مهارت های فرزندانشان بر اساس استعداد هایی که دارند پرورش یابد. و دیگر مانند گذشته نیست که یا کودکان به حال خود رها می شدند و هیچ اهمیتی به استعداد های آنها داده نمی شد و یا اینکه بر عکس برای برخی از والدین فرزندان تبدیل به ماشین آرزو شده بودند تا هر آرزویی را که درکودکی خودشان نتوانستند به آن دست یابند را برایشان به دست آورند. امروزه با توجه به اینکه تعداد فرزندان در خانواده ها کاهش یافته پدر و مادرها تمام تلاششان این است که آینده درخشانی برای فرزندانشان بسازند و آنها را در مسیر استعدادهایشان هدایت کنند نه آمال و آرزوهای خودشان. مراکز مشاوره و روانشناسی بسیاری در استعدادیابی و هدایت تحصیلی و شغلی کودکان خانواده ها را یاری می دهند. با توجه به اهمیت استعدادیابی باید از ابزار های حرفه ای و تخصصی در این زمینه استفاده کرد که همان آزمون های هوشی هستند. آزمون های متعددی برای بررسی هوش و استعداد کودکان و نوجوانان وجود مانند آزمون هوش چندگانه گاردنر، آزمون هوشی وکسلر و آزمونی که در این مقاله به آن پرداخته می شود یعنی آزمون هوشی استنفورد–بینه.

بررسی استعداد ها از طریق آزمون های هوشی:
بررسی هوش از گذشته دارای اهمیت زیادی بود و تلاش های زیادی برای ساختن یک ابزار معتبر برای سنجش هوش و استعداد انجام شده و می شود؛ زیرا هوش سازه ی بسیار پیچیده ای می باشد. در گذشته فرض بر این بود که فقط افرادی که در انجام محاسبات ریاضی توانمند هستند هوش بالایی دارند؛ حتی در نظام آموزش و پرورش خودمان هم والدین تلاش می کردند فرزندانشان وارد رشته های ریاضی شوند. زیرا فرض بر این بود که دانش آموزان باهوش و با استعداد وارد این رشته می شوند و رشته های تحصیلی دیگر نیازی به استعداد خاصی ندارد.

اما پژوهشگرانی از جمله بینه و سیمون، ریموند کتل و گاردنر که همگی به بررسی سازه و مفهوم هوش می پرداختند به این نتیجه رسیدند که هوش ابعاد متعددی دارد و گاردنر گفت هوش انواع مختلفی دارد و با بررسی های متعدد به ۸ نوع هوش جداگانه دست یافت و در این زمان بود که استعدادیابی کودکان و نوجوانان اهمیت یافت زیرا حالا تنها رشته ریاضی نبود که نشان دهنده هوش و استعداد افراد بود بلکه هرکس می توانست در یک زمینه خاص استعداد داشته باشد که باید کشف می شد.

آزمون هوشی استنفورد–بینه:
اولین بار در سال ۱۹۰۴ بینه و سیمون در فرانسه به دستور وزارت آموزش و پرورش فرانسه مشغول به ساخت آزمونی شدند که بتواند افراد عقب مانده ذهنی را از دیگر دانش آموزان تشخیص دهد. و اولین آزمون که در سال ۱۹۰۵ ساخته شد به آزمون بینه – سیمون معروف بود. آنها بررسی های خود را ادامه دادند و آزمونشان را اصلاح و دو نسخه دیگر در سال های ۱۹۰۸ و ۱۹۱۱ منتشر کردند. بعد از مرگ آنها دانشگاه استنفورد در امریکا تحقیقات آنها را ادامه و برای وفادار ماندن به تلاش های بینه و سیمون نام آزمون خود را استنفورد – بینه گذاشتند و تا کنون ۵ نسخه از این آزمون منتشر شده است و در هر نسخه تلاش کردند تا بتوانند به شکل دقیق تری به سنجش هوش و استعداد بپردازند.

اهمیت استعدادیابی به وسیله آزمون های هوشی به قدری زیاد است که افراد متخصص و حرفه ای نیز باید در این زمینه وارد شوند. مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره فراز با استفاده از روانسنج های حرفه ای و ابزار های سنجش هوش و استعداد به بررسی استعداد های کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان می پردازد و با مشاوره فردی حرفه ای؛ آنها را در مسیر تحصیلی و شغلی شان یاری می دهد.

انواع استعداد هایی که با استفاده از این آزمون مورد سنجش قرار می گیرد.

از آنجایی که خیلی مهم است که کودکان در بهترین سن برای استعدادیابی مورد سنجش قرار بگیرند این آزمون دامنه گسترده ای دارد یعنی از 3 سالگی تا بالای 90 سالگی را شامل می شود. همه ی آزمون های سنجش هوش و استعداد یک نمره ی کلی به دست می دهند که به آن هوشبهر یا نمره هوشی گفته می شود. که برای استعدادیابی خیلی به کار نمی آید زیرا هیچ اطلاعاتی از جزئیات استعدادهای افراد به دست نمی دهد. اما درکنار هوشبهر کل، آزمون هوشی استنفورد–بینه در 5 حیطه هوشی به بررسی توانمندی های افراد می پردازد که بسیار قابل توجه است. و می توان نقاط قوت و ضعف افراد را در این 5 حیطه مورد بررسی قرار داد. این 5 حیطه عبارتند از: استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری – فضایی و در آخر حافظه فعال که هر مورد را به طور مختصر بررسی می کنیم.

 

استدلال سیال: استدلال سیال به توانایی حل مسئله از طریق شناسایی رابطه بین موضوعات، مسائل و پدیده ها اشاره دارد. این حیطه تأثیر پذیری کمی از محیط و یادگیری آموزشی دارد و از آن به عنوان هوش ارثی نیز یاد می کنند. معمولاً افرادی که استعداد بالایی در این زمینه داشته باشند در بسیاری از فعالیت ها موفق اند زیرا اساس و بنیاد بسیاری از یادگیری ها توانایی استدلال سیال است.
دانش: دانش شامل تمام اطلاعات عمومی می شود که در حافظه بلند مدت فرد ذخیره و نگهداری می شود. پس یادگیری هایی که فرد از محیط دریافت می کند نیز بر میزان هوش و استعداد او تأثیر می گذارد و می تواند آن را ارتقاء دهد. در این حیطه مشخص می شود که فرد چگونه دانشی که فرا گرفته را مورد استفاده قرار می دهد. و هم به صورت کلامی و هم به صورت غیر کلامی مورد سنجش قرار می گیرد.
استدلال کمی: استلال کمی یعنی توانایی استفاده از اصول و قوانین حاکم بر دنیای اعداد برای حل کردن مسائل ریاضی. در واقع افرادی که در این بخش نمره بالایی دریافت می کنند از هوش ریاضی بالایی برخوردارند و استعداد خوبی برای انجام هرگونه فعالیتی که مرتبط با اعداد و ارقام و فرمول ها باشد؛ دارند.
پردازش دیداری – فضائی: یعنی فرد بتواند روابط بین اجسام و الگو ها را در ذهن خودش تجسم و کشف کند. افرادی که استعداد بالایی در این زمینه دارند معمولا جهت یاب های خوبی هستند. و در فعالیت هایی مانند مجسمه سازی، نقشه کشی و اکثر فعالیت های هنری استعداد خوبی دارند.
حافظه فعال: حافظه فعال آن بخش از حافظه بلند مدت است که مدام مورد بازبینی و اصلاح قرار می گیرد و از آن استفاده می شود. این حیطه در یادگیری های آموزشگاهی تأثیر بسیار زیادی دارد زیرا اگر فرد در این حیطه دارای ضعف باشد در فعالیت های تحصیلی با مشکل مواجه می شود. زیرا یادگیری های او بر پایه ی حافظه فعال است.
در استعدادیابی کودکان و نوجوانان به وسیله این آزمون ما دو هوشبهر دیگر هم داریم هوشبهر کلامی و غیر کلامی که هر 5 حیطه را شامل می شود. یعنی دانش کلامی و غیر کلامی، حافظه فعال کلامی و غیر کلامی و الی آخر. معمولاً برای انتخاب رشته هوشبهر کلامی معرف رشته های علوم انسانی است و هوشبهر غیر کلامی معرف رشته های فنی و مهندسی ، ریاضی و معماری و عمران است.

پس مجموعاً این آزمون ۸ نمره به ما می دهد که عبارتند از: نمره کل، هوشبهر کلامی، هوشبهر غیر کلامی و نمره برای هر ۵ حیطه ی استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری- فضایی و حافظه فعال.مشاوران با بررسی هر کدام از این ۸ نمره ی هوشی می توانند به دقت فرد را برای هدایت در زمینه هایی که استعداد دارد راهنمایی کند. در مرکز روانشناسی فراز می توانید به استعدادیابی فرزند خود بپردازید و او را در راستای توانمندی هایش یاری کنید و آینده ای درخشان تر برای او بسازید.

 

 

 

 

مرکز مشاوره

  • فراز مشاور
  • ۰
  • ۰

زندگی کردن در کنار دیگران و تعامل داشتن با آنها باعث شکل گیری مفاهیم بسیاری شده که در حوزه روابط بین فردی می گنجد و در این محدوده مورد بررسی قرار می گیرد. انتقاد کردن نیز یکی از همین دسته مفاهیم می باشد. انسانها وقتی در کنار یکدیگر قرار گرفتند و به تعامل با یکدیگر پرداختند به شکلی از تعامل به نام نقد و تحلیل کردن دست یافتند که این رفتار فقط ویژه انسان ها می باشد. زیرا نقد کردن بر پایه تحلیل و بررسی و استدلال می باشد. انتقاد به تیزی و برندگی چاقو می باشد. و به همین اندازه هم مهم و کاربردی و در عین حال خطرناک است. زیرا نیت از بریدن است که ارزشمند بودن کار را مشخص می کند. هم می شود شفا داد مانند تیغ جراحی و هم می شود زخم زد و آسیب رساند. پس اینکه چگونه از دیگران انتقاد کنیم خیلی مهم است زیرا هم می توانیم با این کار باعث رشد و پیشرفت و انگیزه دیگران شویم و هم باعث رنجش، ناراحتی و دلسردی آنها شویم. می توان از شیوه درست انتقاد کردن به عنوان یک مهارت ارتباط مؤثر یاد کرد.

انتقاد کردن یعنی چه؟
خیلی وقت ها ما معنی کاری که انجام می دهیم نمی دانیم به همین خاطر دچار اشتباه می شویم. درست مانند انتقاد کردن. اگر تعریف درست این رفتار را ندانیم خیلی از رفتارهای نادرست خودمان را نقد کردن می پنداریم و این عمل به شدت به روابط بین فردی ما آسیب می زند. نقد کردن یعنی جدا کردن درست و نادرست از یکدیگر، یعنی توجه کردن به نقاط قوت و نقاط ضعف در جهت برطرف کردن نقطه ضعف ها که در آخر قرار است به رشد فرد منجر شود. در واقع هدف از نقد رشد و تعالی است و هر رفتاری که نتیجه ای غیر از این داشته باشد یا به شکل درستی انجام نشده است و یا چنین قصدی نداشته است. ما اگر به دنبال رشد کردن هستیم باید هم ظرفیت نقد پذیری خودمان را افزایش دهیم و هم مهارت نقد کردن دیگران را یاد بگیریم.

چگونه از دیگران انتقاد کنیم؟
مهارت انتقاد کردن یکی از حساس ترین مهارتهاست تا جایی که می توان آن را با جراحی قلب مقایسه کرد. اگر در جراحی یکی از مراحل را اشتباه برویم ممکن است جبران ناپذیر باشد. اگر یک رگ را اشتباهی قطع کنیم ممکن است جان بیمار را به خطر بی اندازیم. در نقد کردن هم همین گونه است باید به نکات بسیاری توجه کنیم تا رفتار ما سازنده باشد نه مخرب، تا به آگاهی فرد منجر شود نه به سردرگمی، تغییر مثبتی در روابط بین فردی ما به وجود بیاورد نه اینکه آن را تخریب کند. حالا بررسی کنیم که در هنگام انتقاد از دیگران به چه نکاتی باید توجه کنیم.

هدفمان از این کار چیست؟ ابتدا این سؤال را از خودمان بپرسیم که هدفمان از نقد کردن طرف مقابل چیست؟ آیا به دنبال تحقیر کردن او هستیم؟ یا اینکه دلسوزانه می خواهیم رفتار اشتباه او را اصلاح کنیم؟ بعد از مشخص شدن پاسخ این سؤال به سراغ مراحل بعدی بروید.
راه حلی برای رفتار مورد نقد دارید؟ آیا رفتاری که مورد انتقاد قرار می دهید جایگزینی  دارد؟ آیا شما برای رفع نواقصی که در کار دوستتان می بینید راه حلی دارید؟ یا سؤال مهم تر؛ آیا موضوع مورد نقد شما قابل تغییر است؟ از چیز هایی انتقاد کنید که یا قابلیت تغییر دارند و یا می دانید که طرف مقابل شما مشتاق تغییر دادن آنها می باشد. اگر می دانید انتقاد شما منجر به تغییر رفتار طرف مقابلتان نمی شود این کار فقط به روابط بین فردی شما با او آسیب می زند.
با طرف مقابل رابطه خوبی برقرار کنید. در این مورد سه رکن رابطه خوب عبارتند از: همدلی، احترام و صمیمیت. ابتدا شما باید طرف مقابل را درک کنید، خودتان را به جای او بگذارید و تصور کنید اگر شما بودید کار بهتری انجام می دادید؟ و دلسوزانه در مورد راه حلی که به نظرتان می رسدبا او صحبت کنید. رعایت اصل احترام به شدت مورد تاکید است. زیرا در غیر این صورت شما طرف مقابل خود را نقد نکردید بلکه توهین و یا تحقیر کردید. و در آخر صمیمیت باعث می شود او حرف ها و مشورت های شما را بپذیرد.
لحن و زبان شما بسیار اهمیت دارد. بعد از اینکه مطمئن شدید می خواهید وارد عمل شوید باید به لحن کلامتان و کلماتی که مورد استفاده قرار می دهید دقت کنید. دقیقا به تیزی چاقو رسیدیم در اینجا مشخص می شود که با بریدن شفا می دهید یا باعث آسیب طرف مقابلتان می شوید. لحن کلام شما نباید به گونه ای باشد که طرف مقابل فکر کند قصد توهین کردن و یا تحقیر کردن او را دارید زیرا باعث می شود دست به مقاومت بزند.
زمان و مکان مناسب را در نظر بگیرید. شاید در این مورد لازم باشد شما تکنیک های مدیریت زمان را نیز بیاموزید. یکی از نکات مهم این است که زمانی وارد صحبت شوید که فرد آمادگی شنیدن حرف های شما را داشته باشد. و این آمادگی را از هر نظر مورد توجه قرار دهید. یکی از اشتباهات مهلک این است که جلوی جمع از کسی انتقاد کنید. این کار نه تنها لطف نیست بلکه به حرمت شخص در نزد دیگران نیزآسیب می زند.
مراحل نقد کردن
هر کاری آدابی دارد که رعایت آنها باعث می شود که کار شما در ابتدا به درستی انجام شود و در نهایت نتیجه مورد انتظار شما را در پی داشته باشد. در این مورد نیز فرایند نقد و تحلیل رفتار و یا آثار دیگران مراحلی دارد که شما با رعایت آنها می توانید به هدف خود دست یابید. در اینجا آداب نقد کردن شامل مقدمه چینی درست هم می شود اینکه مستقیماً به سراغ نواقص و اشتباهات طرف مقابل نرویم بلکه ابتدا به نقاط قوت و فضایل اخلاقی او اشاره کنیم و بعد از آن به نقطه ضعف ها و نقص کارش بپردازیم و در راستای آن او را متوجه آثار منفی رفتارش و یا نواقص کارش کنیم و در آخر راه حل پیشنهادی خود را ارائه دهیم و به او توضیح دهیم که با رعایت نکاتی که مد نظر ما می باشد چه اصلاحات و تغییرات مثبتی در کارش و رفتارش به وجود می آید. در این صورت هرکسی از صحبت های شما و نظرات شما با آغوش باز استقبال می کند زیرا می داند که نیت دلسوزانه و دوستانه ای پشت حرف ها و رفتارهای شماست. نکته مهم این است که رفتار شما هم باید نیت درست شما را نشان دهد و دیگران را دچار اشتباه و انحراف نکند.

کلام آخر

انتقاد کردن یکی از ابعاد توسعه مهارت های فردی است که باید آموخته شود. گاهی اوقات آموختن این مهارت نیازمند آموختن مهارت های پیش نیاز دیگری است مانند مهارت جرأت ورزی و شما نیز هیچ وقت از اینکه این رفتار و فرایند آن را به درستی بیاموزید نهراسید. در دنیای امروز هیچ عذری برای ندانستن وجود ندارد زیرا ابزار های دانستن و به دست آوردن مهارت های گوناگون در دسترس همگان قرار گرفته است. در این مورد نیز شما می توانید مهارت های گوناگون توسعه فردی را زیر نظر متخصصان مرکز مشاوره فراز یاد بگیرید و حتی ظرفیت نقد پذیری خود را ارزیابی کنید و آن را افزایش دهید.

 

 

 

 

مرکز مشاوره

 

  • فراز مشاور
  • ۰
  • ۰

یکی از رفتار های شایع در بین کودکان تا سنین ۱۰ سالگی ترس است. معمولا کودکان از زمان تولد در دوره های مختلف رشد خود ترس های گوناگونی را تجربه می کنند. پدر و مادرها معمولا خودشان با دانسته هایی که دارند با اینگونه ترس ها برخورد می کنند. اینکه بدانیم با ترس کودک چگونه برخورد کنیم از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا اگر با ترس کودک به درستی برخورد نشود و واکنش مناسبی نسبت به هیجانات آنها نشان داده نشود ممکن است زمینه ای را برای بروز اختلالات دیگر فراهم کند. به عنوان مثال یکی از علت های ناخن جویدن در کودکان ترس های آنان است.

ترس هایی که کودکان تجربه می کنند:
کودکان در سنین مختلف و در دوره های مختلف رشدی ترسهای گوناگونی را تجربه می کنند. شاید این سوال مطرح شود که ریشه ترس کودک چیست؟ ترس یکی از مکانیزم های دفاعی بدن انسان است که برای بقای انسان بسیار ضروری است و باعث می شود که انسان خود را از خطرات دور کند. و کودک هم در مراحل گوناگون رشد با توجه به میزان رشد شناختی که دارد ترس های گوناگونی دارد. این موضوع بسیار مهم است که با دوره های رشدی کودک و ترس هایی که در هر دوره تجربه می کنند آشنا باشیم و برخورد مناسبی با آنها داشته باشیم و در صورت نداشتن آگاهی در مورد آنان از یک مشاور کودک کمک بگیریم . یکی از خدمات مرکز مشاوره فراز برگزاری کارگاه های فرزند پروری است که آگاهی لازم در مورد دوره های رشدی کودکان و نیاز های آنها در هر دوره را در اختیار خانواده ها قرار می دهد.

برخی از ترسهایی که کودکان تجربه می کنند:
ترس از غریبه ها: کودکان در ۶ تا ۸ ماهگی که می توانند والدین خود را از دیگران متمایز کنند و تشخیص دهند ترس از غریبه ها را نشان می دهند و در نبود پدر و مادر و در آغوش غریبه بی قراری می کنند. در این دوران چگونگی واکنش والدین و به خصوص مادر اهمیت بسیار دارد زیرا دوران شکل گیری دلبستگی بین مادر و کودک است و نیاز اساسی کودک در این دوران که امنیت است باید برآورده شود و والد همواره برای کودک در دسترس باشد. پایه و اساس تأثیر سبک های دلبستگی بر روابط بین فردی در بزرگسالی در این دوره است که شکل می گیرد.
ترس از صداهای بلند: تا قبل از ۲ سالگی یکی از ترس های شایع کودکان ترس از صدای بلند است مانند صدای رعد و برق، انفجار و … که اگر این صداها با برخی از رویداد های طبیعی زندگی همراه شود به مرور زمان این ترس به آن رویدادها و فعالیت ها نیز تعمیم می یابد و ترس کودک گسترده تر می شود. یکی از کارهایی که در این زمان می توان انجام داد این است که خیال کودک را از این بابت که کنارش هستیم راحت کنیم تا در درجه اول با وجود صدای مهیب از حضور والدین احساس امنیت کند و گاهی اوقات نیز از قبل کودک را در جریان قرار دهیم و بداند که قرار است صداهای بلندی را بشنود؛ در این صورت کمتر غافلگیر شده و ترس کمتری را تجربه می کند.
ترس از حیوانات، تاریکی، تغییرات: در سنین ۳ تا ۴ سالگی کودکان معمولاً این ترس ها را تجربه می کنند و علت آن هم این است که در حال کشف کردن محیط پیرامون خود هستند و نیاز دارند که محیط اطرافشان از ثبات نسبی برخوردار باشد پس تغییرات ناگهانی مانند کم شدن عضوی از خانواده، تغییر محل زندگی و یا حتی اتاق خواب ممکن است باعث ترس آنها شود. در مورد تاریکی نیزعلت این است که مجهولات و ناشناخته ها برای کودک آزار دهنده است و چون تخیلات و تفکر کودک در حال شکل گیری می باشد ممکن است اشیاء را در تاریکی ترسناک و وحشت آور بپندارد. یکی از مهمترین ترین کارهایی که والدین باید انجام دهند این است که هیجانات کودک را درک کنند و بپذیرند و و علت ترس کودک را بررسی کنند. مثلا اگر از تاریکی می ترسد در مورد آن با کودک خود گفت و گو کنند.
ترس از آسیب، کابوس و از دست دادن عزیزان: بین ۵ تا ۱۰ سالگی که سنین مدرسه نیز می باشد کودکان این ترس ها تجربه می کنند. یکی از اصلی ترین واکنش هایی که نباید نسبت به این ترس ها داشته باشیم این است که کودک خود را به خاطر آنها سرزنش و تحقیر کنیم. زیرا این رفتار نه تنها به کمتر شدن و از بین رفتن آنها هیچ کمکی نمی کند بلکه باعث می شود کودک فشار مضاعفی را تجربه کند. هم فشار هیجانات منفی ناشی از ترس و هم فشار تحقیر ها و سرزنش های والدین.
علت ترس های کودکان:
اگر بخواهیم برای تمام موضوعاتی که مطرح شد به دنبال علت باشیم می توانیم علل ترس های کوکان را در سه بخش تقسیم بندی کنیم: علت های زیستی، روانشناختی و محیطی. در مورد علت های زیستی می توان ترس از ارتفاع و ترس از حیوانات درنده را نام برد که در همه انسان ها به چشم می خورد و بر می گردد به همان کارکرد حفظ بقای ترس. در مورد علت های روانشناختی هم می توان به ترس هایی که وابسته به دوره های رشدی است اشاره کرد و هم به ترس هایی که کودکان در اثر مشاهده رفتار دیگران به خصوص پدر و مادر یاد می گیرند. مانند ترس از سوسک که معمولاً کودک در اثر مشاهده وحشت زدگی و ترس مادر از سوسک و حیوانات موذی دیگر یاد می گیردو ترس های دیگر.

چه زمانی از درمان حرفه ای کمک بگیریم؟
به طور کلی برای اینکه بدانیم چه ترسی نابهنجار است و نیاز به درمان دارد باید به دو نکته توجه کنیم: اول اینکه معمولا ترس هایی که وابسته به دوره رشدی کودک باشد بعد از یک یا دو سال از بین می روند؛ پس مدت زمانی که این ترس در کودکان باقی می ماند اهمیت دارد و دوم اینکه ترس های بهنجار که دوره ای هستند و از بین می روند شدت کمی دارند و زندگی عادی کودک را مختل نمی کنند در حالی که ترس های نابهنجار شدت بالایی دارند و می توانند نشانه باشند برای اینکه ما دیگر به کمک یک مشاور کودک نیازمند هستیم و به تنهایی از پس آن بر نمی آییم. و کلام آخر اینکه برای از بین رفتن ترس ها باید صبور بود و زمان کافی به کودکان برای غلبه کردن بر آنها را داد و از همه مهمتر احساسات آنها را درک کرد تا احساس نکنند در اقلیت هستند و در نتیجه مقصر خودشان می باشند زیرا دراین صورت اعتماد به نفس خود برای غلبه بر آنها را از دست می دهند.

 

 

 

 

 

مرکز مشاوره

  • فراز مشاور
  • ۰
  • ۰

معمولاً درباره ی استعداد ها باور های غلط بسیاری وجود دارد که در ادامه به آنها می پردازیم اما برای بسیاری از خانواده هایی که به اهمیت استعدادیابی در فرزندان خود واقف هستند و سعی دارند با برنامه ریزی دقیق و به موقع بر پایه استعداد ها و توانمندی های فرزندانشان آینده خوبی را برای آنها رقم بزنند این سؤال مطرح است که بهترین زمان برای استعدادیابی کودکان شان چه زمانی است؟ تا بعد از آن بتوانند فرزندشان را در راستای استعداد و توانمندی که دارد راهنمایی کنند. در این مقاله می خواهیم به همین سؤال پاسخ دهیم.

باورهای غلط درباره استعدادها:
باورهای غلط بسیاری درباره استعدادها وجود دارد که دانستن آنها کمک می کند تا در دام این باورهای غلط نیفتیم و از استعداد فرزندان خود غافل نشویم. معمولاً والدین فکر می کنند افراد کمی در جامعه دارای استعداد هستند بنابراین خیلی به این موضوع که کودک آنها هم ممکن است استعدادی داشته باشد توجه نمی کنند. برای اصلاح این باور غلط لازم به ذکر است که دو مفهوم استعداد و نبوغ با یکدیگر متفاوت هستند.

استعداد ها توانایی های ذاتی افراد هستند که جدای از آموزش و مهارت می باشند مانند اینکه کودکی آمادگی ذاتی برای انجام برخی حرکات ورزش دارد مانند ژیمناستیک به همین خاطر است که معمولاً این ورزش را در کودکی استعداد یابی می کنند. اما نبوغ به برتری های افراد در بسیاری از زمینه ها نسبت به افراد دیگر گفته می شود افرادی با فاصله خیلی زیادی از دیگر افراد جامعه از نظر توانمندی های خاص برتر هستند. به همین خاطر این افراد نابغه هستند که درصد کمی از افراد را تشکیل می دهند اما در مورد استعداد این گونه نمی باشد و هرکس دارای استعداد یا استعدادهایی می باشد که باید به آن توجه شود.

یک باور غلط دیگر این است که استعداد را معادل با پیشرفت تحصیلی می دانیم در صورتی که خیلی از افراد با استعداد در طول تاریخ بوده اند که در دروس مدرسه عملکرد ضعیفی داشتند که نمونه بارز آن دانشمند معروف آلبرت انشتین است. در صورتی که دروس مدرسه به هیچ وجه توانمندی های افراد را نمی سنجند و نتایج آنها نیز میزان استعداد افراد را به نمایش نمی گذارد. پس توجه به سن کودکان برای استعداد یابی در اینجا نیز اهمیت می یابد زیرا عملکرد ضعیف در مدرسه باعث نابود شدن اعتماد به نفس کودک و سرکوب شدن استعداد های آنان می شود.

باور غلط دیگر این است که فکر می کنیم استعداد ها خودشان بروز می یابند. درواقع فکر می کنیم استعداد آنقدر نیرو دارد که بتواند خودش را نشان دهد و همه متوجه استعداد کودک در یک زمینه خاص می شوند؛ در صورتی که این باور کاملا اشتباه است زیرا درباره همه کودکان صدق نمی کند. و به عومل بسیار زیادی بستگی دارد و به همین خاطر است که استعدادیابی در سراسر دنیا از اهمیت زیادی نسبت به رغبت ها برخوردار است. باورهای غلط بسیار دیگری نیز وجود دارد اما در این مقاله به مهمترین آنها پرداخته شد.

اهمیت استعدادیابی در دوران کودکی
امروزه پدیده ای که در مشاغل خیلی به چشم می خورد این است تعداد بسیار زیادی از افراد در شغل هایی غیر مرتبط با تحصیلات خود فعالیت می کنند و یا بسیاری از افراد را می بینیم که در شغل هایی که هیچ علاقه ای به آن ندارند مشغول هستند به این خاطر مبحث علاقه را پیش می کشیم که رغبت و علاقه وقتی ایجاد می شود که ما در کاری و یا در فعالیتی عملکرد خوبی داریم و همین باعث می شود که نسبت به آن فعالیت علاقمند شویم مانند دوچرخه سواری؛ کسانی که دوچرخه سواران خوبی نیستند علاقه کمی هم به این فعالیت دارند.

پس اساس شکل گیری رغبت ها بر پایه ی استعداد هاست و علت بسیاری از نارضایتی های شغلی و بیکاری ها و تغییر شغل های ناگهانی که امروز می بینیم عدم توجه به استعدادیابی افراد در زمان کودکی است. پس مشغول شدن افراد در مشاغلی که مرتبط با توانمندی ها و استعداد های آنهاست باعث افزایش رضایت شغلی آنها می شود زیرا در این مشاغل احساس سودمندی و اعتماد به نفس بیشتری دارند. خیلی از والدین به اهمیت استعدادیابی در دوران کودکی واقف نیستند و فکر می کنند کودکشان وقتی وارد مدرسه شود استعدادهایش کشف می شوند و خود به خود به سمت آنها هدایت می شود. در صورتی که مدارس فقط عهده دار مسئولیت تدریس برخی از دروس به دانش آموزان می باشند. هرچند که سیستم آموزشی در سالهای اخیر توجه زیادی به استعدادیابی کرده است اما به خاطر تعداد زیاد دانش آموزان تمرکز و توجه مطلوبی برای هر دانش آموز به طور جداگانه صرف نمی شود.

نکته دیگری که اهمیت بررسی توانمندی ها و استعداد های افراد را در دوران کودکی دوچندان می کند این است که بسیاری از فعالیت ها باید از زمان کودکی آغاز شوند تا فرد بتواند به موفقیت های چشمگیری در آنها دست یابد مانند موسیقی و ورزش و معدود زمینه هایی هستند که در هر سنی می توان به آنها پرداخت مثلا روسو نقاش معروف در دوران بازنشستگی به نقاشی روی آورد، یا مثلاً نویسندگی.

بهترین سن برای استعداد یابی کودکان:
مهم است که استعداد ها به موقع بررسی و کشف شوند تا زمان مناسب برای پرورش دادن آنها باشد و به نوعی با شخصیت کودک آمیخته شوند. پژوهشگران و روانسنج ها بهترین سن برای بررسی استعداد ها را پیش از دبستان می دانند زیرا تقریبا در تمام کشورها سیستم آموزشی تأثیر منفی بر خلاقیت کودکان دارد. اما خانواده هایی که دیگر کودکانشان در سن پیش دبستان نیستند هنوز دیر نشده است زیرا فاصله سنی بین ۳ تا ۱۵ سالگی نیز برای بررسی و کشف توانمندیهای کودکان و نوجوانان فاصله سنی مناسبی می باشد.

سیستم آموزشی در کشورهای پیشرفته اهمیت زیادی به استعداد یابی افراد می دهد چون معتقد است که افراد بر اساس توانمندی های خود به فعالیت های گوناگون بپردازند و در واقع هرکس در جای خودش قرار بگیرد به همین خاطر برخی از کشور ها از ۳ سالگی استعدادیابی کودکان را آغاز می کنند. ابزارهای گوناگونی برای بررسی توانمندی های کودکان وجود دارد از مشاهده و بازی گرفته تا ابزار های روانسنجی دقیق و گوناگون. با این وجود روانشناسان برای اینکه به نتایج دقیق تری دست یابند علاوه بر مشاهده از ابزار های روانسنجی دقیقی استفاده می کنند یعنی همان آزمون های هوشی.

آزمونهای هوشی بسیاری وجود دارد که می توانید با استفاده از آنها استعداد یا استعدادهای کودکان خود را کشف کنید مانند : آزمون هوشی استنفورد-بینه ، آزمون هوشی وکسلر، آزمون هوش چندگانه گاردنر، آزمون هوشی ریون و بسیاری از ابزارهای سنجش هوش و استعداد دیگر. اما باید توجه داشته باشید که این ابزار ها باید توسط افراد حرفه ای و دارای صلاحیت اجرا شود مانند روانشناسان، مشاوران کودک و روانسنج ها.

در آخر باید یادآور شد که استعدادیابی کودکان و بزرگسالان یکی از خدمات مرکز مشاوره فراز می باشد که توسط افراد متخصص انجام می شود و شما با راهنمایی مشاوران کودک می توانید توانمندی های فرزندان خود را بررسی کنید.

 

 

 

 

مشاوره کودک
 

  • فراز مشاور
  • ۰
  • ۰

یکی از پاسخ های این سؤال که روانشناسی مثبت گرا چه چیزی به ما می آموزد؟ همین زندگی کردن در زمان حال است. امروزه روانشناسی مثبت نگر و باورها و شعارهای آن خیلی در میان افراد و کسب و کار ها رونق گرفته است. به شکلی که دیگر آن معنای عمیق و واقعی خود را از دست داده است و دیگر آن تأثیری که باید داشته باشد را ندارد و تبدیل به شعار های توخالی شده است که بیشتر به درد تبلیغات و ویدیو های انگیزشی می خورد و در واقع بخشی از روانشناسی زرد به شمار می رود. مفهوم زندگی در لحظه ای که در آن به سر می بریم نیز یکی از همان شعارهاست که بسیار به چشم می خورد آنقدر که دیگر اهمیت خود را از دست داده است. در این مقاله قصد داریم به شکلی عمیق تر و کاربردی تر به این مفهوم بنگریم تا بتوانیم آن را از جایگاه یک شعار توخالی خارج کنیم و در زندگی روزمره آن را به کار بگیریم.

تاریخچه مفهوم زندگی در زمان حال:
زندگی کردن در زمان حال به هیچ وجه مفهوم جدیدی نیست که بتوان گفت رویکر مثبت نگر در روانشناسی آن را ابداع کرده باشد بلکه این مفهوم ریشه های قدیمی در فلسفه و ادبیات فرهنگ های مختلف و جوامع گوناگون دارد. بسیاری از فلاسفه به زندگی در زمان حال تأکید داشتند تا جایی که یک فرقه افراطی در این زمینه در یونان شکل گرفت به نام اپیکورها. اپیکور ها این مفهوم را سرلوحه زندگی خود قرار داده بودند و بر این عقیده بودند که انسان آفریده شده است تا از زندگی لذت ببرد و تنها راه لذت، نبودن درد است و یکی از راه های گریختن از هرگونه درد و رنج و نارحتی زندگی کردن در زمان حال است. و به هیچ وجه خود را وارد مسائلی که آن ها را از این هدف باز می داشت نمی کردند.البته نقدهای بسیاری به این فرقه افراطی وارد شده است. در ادبیات کشور خودمان نیز یکی از پر تکرار ترین مفاهیم در آثار شاعران و نویسندگان همین مفهوم زندگی کردن در زمان حال است. با کلام ها و نمودهای گوناگون تا جایی که به صورت ضرب المثل در بین مردم رایج شده است.مانند بیتی از حافظ که بسیار عمیق و ظریفانه به این مفهوم اشاره می کند: در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند**** آدم بهشت روضه دارالسلام را . و یا شعر های خیام که بسیار به زندگی کردن در اینجا و اکنون تاکید داشت که به عنوان حسن ختام این بخش اشاره ای به یکی از رباعی های او می کنیم: از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن* فردا که نیامده است فریاد مکن* بر نامده و گذشته بنیاد مکن* حالی خوش باشد و عمر بر باد مکن.

اهمیت زندگی کردن در زمان حال:
شاید در نگاه اول همگی بدانیم که زندگی در اینجا و اکنون چقدر اهمیت دارد و پرداختن به آن بی مورد به نظر برسد اما در این بخش از منظر متفاوتی به آن می پردازیم؛ یکی از نمود های در لحظه حال زندگی کردن این است که به سراغ کارهایی برویم که واقعا از انجام آنها لذت ببریم. گاهی اوقات افراد از ترس آینده ای که بسیار مبهم و دور از دسترس است مشغول به کارهایی می شوند که نه تنها از انجام آنها لذت نمی برند بلکه در عذاب نیز هستند. جالب است بدانیم خیلی از کسانی که به عنوان افراد موفق شناخته می شوند در گذشته در مشاغلی مشغول به کار بودند که از آن ها لذتی نمی بردند و وقتی آن را رها کردند و به سراغ شغل مورد علاقه خود رفتند توانستند به موفقیت های چشمگیری دست یابند. در واقع هیچ کس از انجام کاری که از آن لذت نمی برد به مسیر موفقیت راه نمی یابد هرچند که جایگاه شغلی او از نظر دیگران عالی و با ارزش باشد. برخی افراد فکر می کنند اگر لحظه ها و روزهای شان را زندگی نکنند؛ قرار است برایشان ذخیره شود و در آینده از آن استفاده کنند اما این باور کاملاً اشتباه است و با تحمل سختی ها برای روزهای بهتر کاملاً متفاوت است. لحظه هایی که ما می گذرانیم و در آخر هر روز تمام می شوند، اگر از آنها استفاده نکنیم سوخت می شوند مانند آبی که در مشت خود نگه داشته ایم، اگر آن را ننوشیم از دستمان می رود و از لابه لای انگشتانمان فرو می ریزد.

در روانشناسی نیز زندگی در زمان حال به عنوان یکی از کاربردی ترین تکنیک ها در درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب و استرس به کار می رود. زیرا نشخوار فکری درباره گذشته و حوادث آن از رفتار های شایع در افراد افسرده است و حتی به عنوان یکی از عوامل عمده خودکشی در شخصیت های مرزی به شمار می رود و درمانگران سعی دارند به فرد کمک کنند تا بر زمان حال و فرصت هایی که اکنون در اختیار دارد تمرکز کند. و دغدغه و ترس از آینده نیز یکی از رفتار های شایع و اساس اختلالات اضطرابی است. یکی از روش های درمانی که بسیار از آن استفاه می شود و بر پایه تمرکز بر زمان حال قرار دارد مدیتیشن است.حتی ورزش های گوناگون نیز بر تمرکز افراد در زمان حال تأکید دارند که مهمترین آنها یوگا و تایچی است که تمام تکنیک های آنها مبتنی بر تمرکز بر اینجا و اکنون است.

چگونه در زمان حال زندگی کنیم؟
اگر بتوانیم تمرکز خود را بر لحظه حال معطوف کنیم می توانیم به سمت اهداف خود نیز حرکت کنیم. با وجود اینکه اهداف کلی در آینده ای چه بسا دوردست برنامه ریزی می شوند اما قدم هایی که بر می داریم و هدف های جزئی که برای رسیدن به آنها طرح می کنیم همگی بر محوریت زمان حال هستند. ما هر تلاشی که می کنیم در اینجا و اکنون است. راهکارهایی وجود دارد تا بتوانیم به کمک آنها تمرکز خود را به لحظه کنونی زندگی خویش افزایش دهیم و به قول معروف دم را غنیمت شماریم که عبارتند از:

یوگا: برای افرادی که تمرکز ندارند یا استرس زیادی را تجربه می کنند یکی از بهترین ورزش ها و تکنیک ها یوگا است حرکت هایی که یوگا دارد به شما کمک می کند تا بتوانید تمرکز خود در بر زمان حال و وضعیت فعلی روانی و جسمی خود حفظ کنید و افزایش دهید.
در یک زمان یک کار را انجام دهید: یکی از اشتباهاتی که اغلب می کنیم این است که همزمان چندکار را انجام داده یا به قول معروف می خواهیم با یک دست چند هندوانه برداریم. همین کار باعث می شود که هم از نظر ذهنی و روانی دچار آشفتگی زیادی شویم و هم نگران این باشیم که آیا از پس انجام دادن آنها بر می آییم یا نه و این یعنی همان دور شدن از زمان حال و غرق در اضطراب آینده شدن. پس بهتر است در هر زمان بر روی یک کار متمرکز شویم که نیازمند چیزی است که در مورد بعدی به آن می پردازیم.
برنامه ریزی: برنامه ریزی کردن برای کارهایی که قرار است انجام دهیم یعنی مشخص کردن تمام قدم هایی که قرار است در آینده برداریم و همین باعث می شود دیگر دغدغه و نگرانی آینده را نداشته باشیم. در واقع برای آینده تنها کاری که از دست ما بر می آید این است که برای آن برنامه ریزی کنیم.
محیط اطراف خود را خلوت نگه داریم: چیزی که در فرهنگ های آسیای شرقی به آن فنگ شویی نیز می گویند. در واقع در این روش افراد هر چیز اضافه ای را از اطراف خود حذف می کنند اگر به خانه های سنتی چینی، کره ای و ژاپنی دقت کنید اتاق های آنها معمولا با کمترین وسایل ممکن چیده شده است حتی روی دیوارها هم تابلو و یا قاب های زینتی به چشم نمی خورد. خیلی از این وسایلی که اطراف خودمان تلمبار کرده ایم علاوه بر کاهش تمرکز ممکن است خاطرات تلخ و یا شیرین گذشته و یا حسرت روزهای رفته را در ما بیدار کند.
روش های زیادی برای حفظ آگاهی خودمان در زمان حال وجود دارد که بیشتر آنها می توانند خیلی فردی باشند یعنی هرکس با توجه به شناختی که نسبت به خود دارد می تواند روش های گوناگونی ابداع کند که باعث افزایش تمرکزش شوند. شما با مشورت گرفتن از مشاوره های فردی می توانید برای بارورتر کردن زمانی که در اختیار داری استفاده کنید؛ گاهی اوقات با کمک یک متخصص مسیر های گوناگون را در زمان کوتاه تری می توان پیمود که نیازمند هوشیاری انسان است. مشاوران ما در مرکز مشاوره فراز می توانند به شما کمک کنند تا این مفهوم را به شکلی درست و عمیق در زندگی خود به کار گیرید.

  • فراز مشاور
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • فراز مشاور
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • فراز مشاور